
به گزارش خبرنگار تابناک از کهگیلویه و بویراحمد، سیاوش نریمان، شاعر، نویسنده و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در یادداشتی به مناسبت عید نوروز نوشت: همزمانیِ طلوعِ خجسته عیدِ باستانی با بهارِ شکوفههای راز و نیاز در ماهِ بندگی و سیر و سلوکِ رمضان، فرخنده باد و مبارک.
در آغازِ سخن، نویسنده این سطور با تقدیمِ چند بیتی از اشعارِ عیدانه اش، شما گرامیان را به خوانشِ این نوشتار، فرا میخواند:
/عید، وقتی که میرسد از راه، / سبزپوش است و گُل به تَن دارد/ از برایِ من و تو اوَّلِ سال، / خرمنی یاس و نسترن دارد /
/کم کَمَک بویِ عید میآید/ یعنیای دل، بیا بهاری باش/ قاصدِ فروْدین میگوید: / مثلِ یک جویبارِ جاری باش/
«نوروز»، ریشه در زبان و آیینِ اوستایی دارد و امروزه به خاطرِ اعتدالِ فصلِ بهار، بدان طلوعِ «سال نو» گفته میشود.
نوروز، یکی از جلوههای هویَّت ملِّی ایران و ایرانیست. برخی بر این باورند که نژاد پارسیِ آریایی قبل از ظهور زرتشت، سالِ نو را به جشن مینشستهاند و به تداومِ آن پایبند بودهاند. سنگ نوشتههایِ تخت جمشید، حکایت از آن دارد که این جشن، آیین زرتشتیان بوده و از دیرباز آن را فرصتی برایِ دورهمی، شادکامی و شادخواری، غنیمت میشمردهاند. برخی هم نوروز را با به تخت نشستنِ جمشیدشاه همزمان دانستهاند.
چنانچه در شاهنامه آمده است:
-به جمشیدبر گوهر افشاندند-مَر آن روز را روزِ نو خواندند- سرِ سال نو، هُرمزِ فروْدین- برآسوده از رنجِ تن، دل زِ کین، بزرگان به شادی بیاراستند- مَی و جام و رامشگران خواستند- چنین جشنِ فرّخ از آن روزگار، به ما مانْد از آن خسروان، یادگار-
محمدبن جریر طبریِ صاحبْنام نیز، طلوع و حضورِ روز عید را از ابتکارات جمشید دانسته و آغاز آن را همزمان با آغاز فصلِ عدالت گستری قلمداد کرده است.
با وجود تحولات سیاسی و اجتماعی و ظهور و افولِ حکومتها در درازنایِ زمان، این آیین نه تنها به محاقِ فراموشی نرفته که هنوز به عنوان جشن ملِّی، خودنمایی میکند. این جشن باستانی در فراز و فرودِ روزگاران، هویت خود را نگاه داشته؛ بدان دلیل که این آیین با فرهنگ ایران و ایرانی آمیختگیِ عمیقی یافته است.
صدای پایِ بهار که میآید، مردمِ ایران از خانه دل، زنگارهای اهریمنی را میزدایند، آتش برمیافروزند، دیگِ ضیافتشان به جوش میآید، پوشاک نو بر تن میکنند و تفرُّجِ در مناظرِ بدیعِ طبیعت را برمیگزینند.
این رخدادِ بشکوه، فصلِ مشترکِ اقوام ایرانی است و از این محمل، همگرایی و همبستگیِ فرهنگی را ترویج میدهند و فریاد میزنند.
جان کلام اینکه، ایرانی از دیرباز، به فصل بهار به عنوانِ فرصتی نو برای حیاتی دوباره، بازآفرینیِ بالندگی و احیاء شکوفایی و نشاط خویش مینگریسته است.
برخی حکیمان و شاعران دلیلِ پاسداشتِ عید نوروز را نزد ایرانیان، آغاز فصلِ گرما و دمیدنِ آن به کالبد طبیعت برای طراوت و سرزندگی، تلقی میکنند.
شاعران بلندآوازهای نظیر حافظ راز شیراز نیز این مورد را در شعر خویش بازتاباندهاند:
-هوا، مسیح نَفَس گشت و باده، نافهگشای - درخت، سبز شد و مرغ در خروش آمد-
نکته تأملبرانگیز آن است که اهلِ حکمت و معرفت، پدیده سال نو را نشانهای از ناپایداریِ جهان نیز میدانند که البته باید هر دَمِ آن را غنیمت شمرد و از لحظه لحظه عمر برای دستیابی به شادی و سعادت بهرهبرداری کرد.
بنابر این، دیروز که رخت بربسته، فردا هم که نیامده؛ پس باید در لحظهها زیست و از امروز که نقدِ حال است، برخوردار شد، که لسان الغیب گفتهاند:
-نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی - که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی-.
یا:
-بهار میگذرد دادگسترا، دریاب - که رفت موسم و حافظ هنوز مَی نچشید -.
چه نیکو سروده است بزرگ رباعی سرایِ ایران زمین، حکیم خیام که:
-بر چهره گُل، نسیمِ نوروز، خوش است - در صحنِ چمن، رویِ دل افروز، خوش است - از دِی که گذشت هرچه گویی خوش نیست - خوش باش و زِ دِی مگو که امروز خوش است -
اکنون که ایام نوروز با سالروزِ عروج سرخِ پیشوای خوبان، امام علی «ع» مقارن شده، زیبندهتر آن است که جلالت شأن و حرمتِ نامِ آن نادره روزگاران در جشنهای پیش رو نگاه داشته شود؛ چرا که همان حکیم توس که سالِ نو را در شاهنامه اش بازتابانده در پاسْداشتِ آن امام بیبدیل، خود را خاکِ پایِ حیدر دانسته است:
-اگر چشم داری به دیگرْ سرای - به نزد نبی و علی، گیرْ جای - گرت زین بد آید، گناهِ من است - چنین است و این دین و راهِ من است - بر این زادم و هم بر این بگذرم - چنان دانْ که خاکِ پیِ حیدرم -
کوچه باغِ دلهای شما خوبان هماره سرشار باد از نسیمِ دلنوازِ نوروز.
یک ماه بندگی تان به آستانِ ایزدِ پاکیها نیز پذیرفته باد.
نوروزتان پیروز.
کامیاب بمانید.
سیاوش نریمان، استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج.