به گزارش «
تابناک تهران»؛ شهریور سال۹۶ مأموران پلیس ورامین از قتل مرد میانسالی در منزلش باخبر و راهی محل شدند. در اولین بررسیها مشخص شد ایرج ۵۰ساله در جریان درگیری با پسرش بر اثر اصابت چاقو به قتل رسیده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی پسر مقتول، مهرداد ۲۶ساله که در محل حضور داشت دستگیر شد. مرد جوان در همان بازجوییهای اولیه با اقرار به جرمش گفت: «پدرم اعتیاد داشت و مرا هم معتاد کرده بود. ما همیشه با هم درگیر بودیم تا اینکه روز حادثه مجبور شدم برای دفاع از خودم دست به چاقو شوم که ناخواسته باعث مرگ پدرم شد.» با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، وی روانه زندان شد و پرونده بعد از اعلام گذشت از سوی اولیایدم و صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب صبح دیروز پرونده از جنبه عمومی جرم روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه و اعلام گذشت از سوی اولیایدم، همسر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «در یکی از شهرهای مرزی ایران زندگی میکردیم تا اینکه بعد از انقلاب بازار عراق رونق گرفت و به آن کشور مهاجرت کردیم. با شروع جنگ ایران و عراق، اما اوضاع آن کشور به هم خورد و مجبور به گرفتن اصالت عراقی شدیم. همان سالها دوباره به ایران برگشتیم، اما شوهرم آدم بیخیالی بود و پیگیر گرفتن شناسنامه ایرانی نشد. این شد که اصالت ما همچنان عراقی ماند.» وی ادامه داد: «در این سالها شوهرم معتاد شد. من صاحب دو پسر و یک دختر بودم که یکی از پسرانم به اصرار پدرش دنبال مواد رفت که در یک حادثه تصادف کشته شد، به همین خاطر فقط مهرداد ماند و یک دختر. شوهرم اهل کار نبود و درآمد کمی داشت که آن را هم خرج مواد میکرد به همین خاطر بیشتر هزینههای زندگی روی دوش مهرداد بود. در این حادثه شوهرم مقصر بود. او خیلی ما را اذیت میکرد و آن روز هم پسرم چارهای جز دفاع نداشت.»
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و پدرم در یک غذاخوری کار میکردیم. او شیشه مصرف میکرد و مرا هم معتاد کرده بود به همین خاطر خیلی رابطه خوبی نداشتیم و او همیشه مرا کتک میزد. روز حادثه نیز در محل کار با هم درگیر شدیم به همین دلیل وقتی به خانه آمدیم او مرا کتک زد، سپس پاهایش را روی گردنم گذاشت و شروع کرد به فشار دادن طوری که داشتم خفه میشدم. آنجا بود که مجبور شدم با چاقو یک ضربه به پای پدرم بزنم تا مرا رها کند، اما باور کنید، نمیدانستم ضربه به پا باعث کشتن او میشود. حالا پشیمانم و اول از خدا و بعد از خانوادهام طلب بخشش و حلالیت دارم. همچنین در زندان اراده کردم و اعتیادم را ترک کردهام. حالا از دادگاه نیز تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا هر چه زودتر آزاد شوم. مادرم و خواهرم تا وقتی در زندان باشم زندگی سختی دارند.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.