درد را از هر طرف بنویسی درد است، نان را هم از هر طرف بخوانی، نان می شود و این میشود خطی که بر کتاب زندگی می نویسیم مثل معدنکاران گلستانی که پی نان، درد کشیدند در تونل های مرگ.
اما یک کلمه دیگر هم هست که از هر طرف بنویسی و بخوانی یکی می شود؛ آقا و ملت ایران آقایند، مهربانند، اصلا همدلیم که همدردیم. همدردیم که نه فقط تنپوش که حتی پروفایل بسیاری از مردم و گروه ها هم در شبکه های اجتماعی به نشان عزا، مشکی شده است در سوگ مردانی که سپیدی باطن شان از زیر سیاهی دست و چهره شان هم نمایان بود.
تا دل نسوزد، اشک نریزد، این ضرب المثلی است که انگار عصاره حال امروز ماست در مصیبت جان باختن عزیزان معدن. در همراهی با خانواده هایی که بزرگ و نان آور خود را در حال کار که شعبه ای از جهاد است از دست داده اند. در بدرقه پیکر مردانی که از عمق زمین به بهشت، تونل زدند. مردانی که در فرایند اقتصاد مقاومتی، نه فقط نگاه به درون داشتند که به عمق زمین هم رفتند و این ، عمق مردانگی شان را نشان داد.
سینه همه ما مالامال درد است اما دست هایی هست که به تسلی بر شانه های ما مینشیند و سوای همه رقابت ها و تبلیغات انتخاباتی که خط شور را تا خانه ها هم میکشاند، شانه های هم را داریم ، تا به رفاقت بر آن سر بگذاریم و مظلومیت هموطنانمان را بگرییم.
به هر حال ایام رقابت ها می گذرد حتی اگر به اندازه رقابت اسطورهها سنگینوزن کشتی ایران، «سوخته سرایی » و «سلیمانی»، ادامه دار باشد اما آن چه میماند، رفاقت است.
بله، تنها رفاقت است که میماند و این را ما مردمان عادی کوچه و بازار ، خوب می دانیم و بارها تجربه کرده ایم. خدا کند اهالی سیاست هم بدانند و از این تجربه پرحلاوت، کام شیرین کنند و این می طلبد در این روز های تبلیغات، تیغ نسازند از واژه ها و در جان هم ننشانند که گاه به زخم هایی ناسور تبدیل می شود و جان را به عذابی طولانی گرفتار می کند و گاه از این هم بدتر، به دیواری بلند تبدیل می شود که تا سالها باعث فاصله و کینه و عقده میشود و نقطه پایان دوستی ها را رقم می زند.
حواسمان باشد که کرسی ریاست چهارساله آنقدر نمیارزد که رفاقت های چهل ساله را پای آن قربانی کنیم و بدتر از این، رفاقت های چهل ساله مردم را آسیب زنیم!
نمی ارزد این چهارسال ها اگر ارزش های اخلاقی و انسانی را آسیب زند هرچند که حکومت، یک روزش هم عزیز است اگر رفاقتساز و محیی حق باشد و الا اگر حقی را برنانگیزد و باطلی را نمیراند، نه چهار سال که چهار قرن هم چنانکه مولا علی(ع) فرمودند به پاره کفش و عطسه بزی نمی ارزد.
پس ببینند نامزدها و هوادارانشان «که را به قتل که دلشاد می کنند» ببینند چه به دست میآورند و چه از دست میدهند. بگذریم، روزهای تلخی برای ما رقم خورد با حادثه معدن و جان باختن سربازان سازندگی کشور آن هم در روز هایی که شور انتخابات در افزایش است.
اما یادمان باشد، کارگران معدن، سربازان استقلال و اقتدار میهن بودند، حرمت اینان را باید با همدلی، گرامی داشت. مبادا برخی با کج سلیقگی، از پیکر سربازان اقتصادی کشور، پرچمی برای اختلاف و زدن این و تقویت آن بسازند.
مبادا این قهرمانان وطن را سنگ ترازوی اختلاف کنند. بگذارید تا همه در این ایام غم، نه غمافزا که غمگسار هم باشیم. روز های رقابت میگذرد، آنچه می ماند رفاقت است، پس رفاقتها را پاس بداریم حتی در اوج رقابتها و برای کمک به خانواده های عزادار و احترام به تالم روحی ملت، خویشتندارتر باشیم تا عزاداران یک ملت را در کنار خود و پناه خود بدانند نه اینکه حس کنند برخی ها از جنازه عزیزان شان هم سنگ میسازند برای زدن بر سر رقیب!
بیایید،به احترام مردانی که از عمق زمین به بهشت رفتند در روی زمین، بهار همدلی را نقش کنیم و سکوت کنند حضرات لااقل یک دقیقه به احترام مردان معدن...
غلامرضا بنی اسدی / تابناک خراسان رضوی