پرويز کاظمي نخستين وزيري بود که از کابينه احمدي نژاد جدا
شد؛ او 14 ماه بيشتر نتوانست با رئيس دولت سابق کار کند؛ با وجود آنکه
حدود يک دهه از آن زمان ميگذرد اما همچنان رفتارهاي بعضا خارج از عرف
احمدي نژاد در جلسات هيئت دولت را به ياد دارد. کاظمي نگاهي کلان و توسعه
محور دارد و از سياسي بازي گريزان است، اين را ميشود از جمله به جمله
حرفهايش استنباط کرد؛ او اصلاح رويه دولت گذشته توسط دولت فعلي را دستاورد
تلقي نميکند؛ البته اين نکته را نيز مغفول نمي گذارد که روحاني با کوهي
از مشکلات دولت را از سلفش دريافت کرد. با اين مهندس 58 ساله در دفتر کارش
در شهرک غرب تهران، گپ و گفتي يک ساعته داشتيم که در ادامه محورها و مشروح
آن تقديم ميگردد.
محورهاي مصاحبه تفصيلي پايگاه خبري تحليلي ديده بان ايران با پرويز کاظمي به شرح ذيل است:
*در 8 سال دولتهاي نهم و دهم حجم معضلات و مشکلات در همه حوزهها زياد بود
*نه تنها دولت روحاني بلکه هر دولت ديگري روي کار ميآمد به سمت حصول توافق هستهاي حرکت ميکرد
*نميتوانيم برجام را عليالاطلاق ماحصل اهتمام و تلاش دولت فعلي بدانيم
*تنشهايي که ميان دولت سابق و مجلسهاي وقت آن وجود داشت بسيار آزاردهند و هزينه ساز بود
*روحاني
با کوهي از مشکلات دولت را تحويل گرفت؛ از تنشهاي بينالمللي تا نرخ رشد
منفي اقتصادي، بحران بيکاري، تورم لجام گسيخته که همگي ميراث دولتهاي نهم و
دهم بود
*حرکت دولت يازدهم به طور کلي مثبت بوده است اما اينکه آيا اين حرکت مثبت، قانع کنند بوده يا خير؟ بايد بررسي بيشتري صورت گيرد
*در
پايان دولت دهم عنوان شد که ما در آخر سال 2.5 ميليون شغل ايجاد کردهايم
در حاليکه نرخ رشد اقتصادي منفي بود؛ ممکن نيست که با رشد منفي اقتصادي،
اين ميزان اشتغال ايجاد شود
*توليد ناخالص ملي دنيا حدود 75 هزار ميليارد دلار است که از اين مقدار، سهم ايران 400 ميليارد است که بسيار ناچيز محسوب ميشود
*وزير
نفت دولت سابق در زمان تحريمهاي نفتي گفته بود، قيمت نفت به 150 تا 200
دلار ميرسد؛ آيا دنيا اينقدر فشل است که با فقدان 2 درصد نفت ايران
زمينگير شود؟!
*رئيس دولت سابق يک زماني گفته بود تيم فوتبال ما بايد در
جام جهاني جزء چهار تيم اول باشد؛ اصلا در آن سال تيم فوتبال ما به جام
جهاني نرفت! اين عدم شناخت از واقعيتها، خسارتهاي عديدهاي را وارد
ميآورد
*ما با شعار، نميتوانيم ارتقاء پيدا کنيم؛ بايد با برنامه محوري و واقع نگري با دنيا ارتباط برقرار کنيم
*صدور
انقلاب به معناي شعار و سر و کله زدن با اين و آن نيست؛ صدور انقلاب يعني
در يک دانشگاه معتبر غربي، پنل تخصصي تشريح اصل ولايت فقيه را برپا کنيم
*اگر
منافع کشور را در نظر بگيريم، قطعا فرآيند آشتي ملي تسريع و تسهيل
ميگردد؛ با چنگ انداختن بر صورت ديگري، آشتي ملي تحقق نمييابد
*ما از اخلاق فاصله گرفتهايم؛ بايد فضا را براي مخالف فراهم کنيم
* قطعا ايده آشتي ملي تحقق پذير و براي تامين منافع ملي مطلوب است
*احمدي نژاد به ما گفت، شما وزراء از امروز ديگر وزيران ايران نيستيد بلکه وزيران کل جهان هستيد، و اين دولت هم يک دولت جهاني است!
*در 8 سال دولت احمدينژاد متاسفانه انحرافات فکري عديدهاي در دستگاههاي اجرايي کشور رسوخ کرد
*احمدي
نژاد ميگفت در زمان حضورم در سازمان ملل در نيويورک کودکي دو ساله مرا به
اسم کوچک صدا زده و گفته "محمود، محمود"! خب اين قبيل موارد يا تحميق مردم
است و يا از حقارت گوينده نشات ميگيرد
*احمدي نژاد با اعوجاج مواضع و با نطقهاي هيجاني، در حوزههاي مختلف سدي براي پيشرفت کشور بود
*گاهي جلسات دولت سابق 6 الي 7 ساعت به طول ميانجاميد و هيچ خروجي مشخصي هم نداشت
*در سفرهاي استاني دولت سابق کاري جز عوامفريبي صورت نميگرفت
*احمدي نژاد گويي ميخواست رکورد مصوبات سفرهاي استانياش را در کتاب گينس ثبت کند!
*برخلاف گفته آقاي بقايي از دولت سابق حقد و کينه ندارم
*با قاطعيت ميگويم احمدي نژاد تمام شده است!
*هنوز براي کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري تصميم گيري نکردهام؛ اگر ثبت نام کنم، مستقل وارد ميشوم
*آيت الله هاشمي يک عارف به تمام معنا بود
*آقاي ناطق ميتواند جاي خالي آيتالله هاشمي را پر کند
متن کامل مصاحبه تفصيلي پايگاه خبري و تحليلي ديده بان ايران با پرويز کاظمي به شرح ذيل است:
ديده
بان ايران: ارزيابي شما از کارنامه سه سال و نيمه دولت يازدهم چيست؟ برخي
معتقدند در اين دولت ديگر خبري از تصميمات خلق الساعه و هيجاني نيست و
عقلانيت و خردورزي بر قوه مجريه کشور حاکم شده است و همين امر با عنايت به
رفتار دولت سابق، خود يک دستاورد به حساب ميآيد.
کاظمي: پاسخ به
اين سوال نيازمند نگاهي چندوجهي و تحليلي فرآيندمدار است؛ در مقام مقايسه،
بله ميتوان گفت که به قدري در دولت سابق حجم تصميمات خلقالساعه و هيجاني
زياد بود که وقتي در اين دولت خبري از اين تصميمات نيست، همه از دستاورد
سخن ميگويند و مصداق همان ضرب المثل وعده مرگ دادن براي راضي شدن به تب
است!
در 8 سال دولتهاي نهم و دهم حجم معضلات و مشکلات در همه حوزه ها به
قدري زياد بود که اکنون همه براي تحليل و ارزيابي کارنامه دولت فعلي آنرا
با دولت سابق مقايسه ميکنند، در صورتيکه بايد دامنه تحليل و ارزيابي را
موسع گردانيد. حقيقت آن است که در اين 8 سال به قدري مشکلات و معضلات زياد
بود که اگر هيچ اقدامي هم صورت نميگرفت به صرف حضور مردم در راي گيري و
روي کارآمدن دولت جديد، وضع بهتر مي شد کمااينکه چنين هم شد.
پس از
پايان دولت گذشته و روي کارآمدن دولت جديد، شاهد کاهش 10 الي 15 درصدي نرخ
تورم بوديم که در اين امر عوامل و مولفههاي اقتصادي اثرگذار نبود بلکه با
حماسه سياسي مردم و راي به حذف اعمال عوامگرايانه و تصميمات هيجاني، يک
آرامش به جامعه تزريق شد و اين مرهون حضور مردم بود.
اکنون پيرامون وضع
فعلي و آينده برجام مباحث مختلفي مطرح است؛ برخي آنرا به عنوان دستاورد
تلقي ميکنند اما برخي چنين نظري ندارند و حتي آن را خسران ميدانند؛ در
صورتيکه زمينه تحليل در اين باب بايد اينگونه باشد که نه تنها دولت روحاني
بلکه هر دولت ديگري روي کار ميآمد به سمت حصول توافق هستهاي با کشورهايي
که ما آنرا متخاصم ميناميم حرکت ميکرد؛ چرا که شرايط ما به گونهاي بود
که مسئله هستهاي که تبعات عديدهاي براي ما داشت بايد از بن بست خارج
ميشد.
حتي در يکي دو سال آخر دولت دهم نيز مذاکراتي براي حل و فصل
پرونده هستهاي آغاز شده بود اما تمايلي از سوي طرف مقابل نبود؛ بنابراين
نميتوانيم برجام را عليالاطلاق ماحصل اهتمام و تلاش دولت فعلي بدانيم
بلکه فرآيند کار و شرايط به گونهاي بود که گريز و گزيري جزء اين نبود.
در
حوزه اقتصادي نيز وضع کشور به سمتي پيش ميرفت که معضلات فزآيندهاي در
نتيجه تصميمات نابخردانه ايجاد شده بود و نرخ تورم سير صعودي داشت و
کارآفرينان و سرمايهگذران در يک وضع سردرگم گرفتار شده بودند؛ همچنين
برخوردهايي که در محافل بينالمللي صورت ميگرفت و چنين وانمود ميشد که
قطعنامهها کاغذ پاره است، معضلات را پيچيدهتر کرده بود؛ حال که يک دولت
روي کارآمده که از تلاطمات اقتصادي کاسته و به قواعد بين المللي پايبند است
نبايد آنرا دستاورد محسوب کنيم، بلکه صرفا بواسطه سير طبيعي و
قانونمدارانه امور بايد قدردان آن باشيم.
همچنين تنشهايي که ميان
دولت سابق و مجلسهاي وقت آن وجود داشت بسيار آزاردهند و هزينه ساز بود؛ در
سه دوره شاهد بوديم که بودجه سالانه از سوي دولت سابق با تاخيرهاي طويل
المدت تحويل نمايندگان مجلس ميشد؛ اينکه بودجه در دولت فعلي در موعد مقرر
به مجلس تقديم ميشود، ديگر نبايد آنرا دستاورد به حساب آورد بلکه معنايش
بازگشت به عقلانيت و قانون است.
البته ترديدي در اين امر وجود ندارد که
دکتر روحاني با کوهي از مشکلات دولت را تحويل گرفت؛ از تنشهاي بينالمللي
تا نرخ رشد منفي اقتصادي، بحران بيکاري، تورم لجام گسيخته که همگي ميراث
دولتهاي نهم و دهم براي دولت روحاني بود؛ البته نبايد از نظر دور داشت که
برخي معضلات و مشکلات اقتصادي ما نيز ساختاري است؛ اينکه ما اولين يا دومين
ذخيره گاز جهان را داريم اما هنوز برخي نقاط کشور در فصل سرد سال از کمبود
گاز رنج ميبرد،يک مشکل ساختاري است يا وقتي جوانان ما که هزينههاي زيادي
براي رشد، سلامت و آموزش آنها ميشود پس از مدتي مهاجرت کرده و تبعه کشوري
ديگر ميشوند و ژن و استعداد و توانمنديشان را به جامعهاي ديگر انتقال
ميدهند، يک معضل ساختاري است.
حرکت دولت يازدهم به طور کلي مثبت بوده
است اما اينکه آيا اين حرکت مثبت، قانع کنند بوده و آيا نمي شد توفيقات
بيشتري حاصل شود، موضوعي است که نيازمند بررسي و مداقه بيشتر و ارزيابي
شاخصها در حوزه هاي مختلف است.
رکود امروز در جامعه ما يک بحث جدي است؛
توليد نيز رونق چنداني ندارد؛ واحدهاي صنعتي و مراکز کارخانهاي متاسفانه
با 30 درصد ظرفيت شان در حال فعاليتاند؛ همين حدود 100 هزار ميليارد
معوقات بانکي نشان دهنده آن است که توليد رونق آنچناني ندارد؛ چرا که بخش
عظيمي از اين بدهکاران بانکي همانهايي هستند که در نتيجه افول چرخه توليد
مجبور به تعديل نيرو شدهاند و در بازپرداخت تسهيلات دريافتي خود از بانک
عاجز ماندهاند.
قطعا جايگاه ما بايد بهتر از اين بود اما ما
نتوانستيم از امکانات وظرفيتهاي موجود استفاده مطلوب را ببريم. متاسفانه
ما در کشور برنامه محور نيستيم؛ در مقطعي رئيس دولتي روي کار ميآيد و
ميگويد من اين برنامه 5 ساله را قبول ندارم و از اهداف ترسيم شده در آن و
ملزوماتش تبعيت نميکنم؛ برنامه چشم انداز 20 ساله که البته من پيرامون
اعداد و ارقام آن بحث جدي دارم اما به هر حال براي تنظيم اين برنامه
بالادستي زحمات زيادي صرف شد اما مع الاسف امروز مغفول مانده است و نرخ
رشدهاي اقتصادي در نظر گرفته شده در اين برنامه براي سالهاي معين تحقق
نيافته است؛ در اين برنامه قيد شده که ما بايد در يک زمان مشخص قدرت اول
منطقه باشيم؛ خب به وضعيت کنوني خود و کشورهاي اطراف نظير ترکيه، عربستان
سعودي، قطر و امارات متحده عربي نگاهي بيندازيم و ببينيم آيا چشم انداز در
نظر گرفته شده و وضعيت کنوني ما با واقعيت سنخيت دارد؟ آيا در توليد ثروت،
توليد ناخالص ملي، درآمد سرانه، توسعه سيستم آموزشي و بهداشتي و قس عليهذا
از کشورهاي مزبور جلوتر هستيم يا پسرفت کردهايم؟
ما بايد تا حد ممکن
از مباحث سياسي دوري کنيم؛ بايد سياست اقتصادي اتخاذ کنيم نه اقتصاد
سياسي؛ اقتصاد سياسي يعني همين پرداخت يارانه و راضي نگه داشتن مردم با
تزريق پول؛ اما سياست اقتصادي يعني تعين سياستهاي پولي و مالي و وارداتي و
توليدي؛ اگر اين بخش سامان يابد طيف وسيعي از معضلات اقتصادي ريشه کن
ميشود.
در پايان دولت دهم عنوان شد که ما در آخر سال 2.5 ميليون شغل
ايجاد کردهايم در حاليکه نرخ رشد اقتصادي منفي بود؛ و چنين چيزي ممکن نيست
که با رشد منفي اقتصادي، اين ميزان اشتغال ايجاد شود. متاسفانه بعد از
انقلاب تمام دولتها از آمار مثبت سخن گفتند اما پس چرا وضع امروز ما
اينگونه است؟ به سبب اينکه برنامه محور نبودهايم و به امور جاريه بيش از
اهداف ترسيم شده در برنامه ها توجه کرده ايم.
ديده بان ايران:
اخيرا ايده آشتي ملي از سوي رهبر اصلاحات مطرح شده است؛ شما از دغدغههاي
اقتصادي و نگاه توسعه محورتان گفتيد؛ اما اين مهم جزء با حصول اجماع که
بستر ساز آن، آشتي ملي است، تحقق نمييابد؛ ارزيابي شما از پروژه آشتي ملي
چيست؟ قطعا اينکه در سطح حاکميت ايران اجماع تئوريک وجود ندارد و بخشي از
حاکميت بر ستيز با نظم نوين جهاني و بخشي ديگر بر الحاق به اين نظم تاکيد
ميکنند، خود موجد آسيب و بحران و تشتت است که نسخه شفابخش آن هم اجماع و
آشتي ملي است.
کاظمي: بيترديد شناخت واقعيتها، يک اصل
اولي و خدشه ناپذير در اصول مديريت است؛ ما گاهي تصور مي کنيم که چشم تمام
کشورهاي دنياي از بام تا شام به ما دوخته شده، حال آنکه به هيچ وجه چنين
نيست. توليد ناخالص ملي دنيا حدود 75 هزار ميليارد دلار است که سهم آمريکا
از اين مقدار 16 هزار ميليارد و سهم کل اروپا نيز 16 هزار ميليارد دلار
است؛ اين در حالي است که سهم ايران 400 ميليارد است که بسيار ناچيز محسوب
ميشود؛ در دولت سابق وزير نفت در زمان تحريمهاي نفتي گفته بود، قيمت نفت
به 150 تا 200 دلار ميرسد؛ خب ببينيد کل مصرف دنيا روزانه 90 ميليون بشکه
است، صادرات ايران در بهترين وضعيت 2.5 ميليون است يعني با اغماض تنها
حدود 2 درصد مصرف نفت دنيا از ناحيه ايران تامين ميشود؛ آيا دنيا اينقدر
فشل است که با فقدان 2 درصد نفت ايران زمينگير شود؟ ديديم که چنين نشد
وساير کشورهاي عرضه کننده نفت جايگزين ايران شدند و حتي قيمت نفت نه تنها
به 200 دلار نرسيد که کاهش چشمگيري را هم تجربه کرد؛ خب اگر اين واقعيت ها
را نشناسيم نميتوانيم سياست درستي اتخاذ کنيم. بنابراين مسئولين ما بايد
با دنيا آشنا باشند و بدانند با کشيدن ديوار به دور خود پيشرفت و توسعه
حاصل نميشود؛ شناخت واقعيتها براي ما اجتناب ناپذير است؛ اگر مسئولين و
مقامات تصميم ساز ما در قواي مختلف، دنيا و قواعد آن را بشناسند و در
برنامه ريزيهايشان نيز اصول و معيارهاي جهاني را لحاظ کنند، توسعه و
پيشرفت ميسر ميگردد.
ما بايد جايگاه و قدرت نفوذ خود در دنيا به لحاظ
اقتصادي و تبليغاتي را بشناسيم؛ رئيس دولت سابق يک زماني گفته بود تيم
فوتبال ما بايد در جام جهاني جزء چهار تيم اول باشد؛ اصلا در آن سال تيم
فوتبال ما به جام جهاني نرفت؛ خب اين عدم شناخت از واقعيتهاي دنيا در
مقوله ورزش است؛ شما در نظر بگيريد که اين دوري از واقعيت در ساير موضوعات و
مقوله ها نيز نمود داشت و موجد آثار زيانباري براي کشور بود.
ما با
شعار، نميتوانيم ارتقاء پيدا کنيم؛ بايد با برنامه محوري و واقع نگري با
دنيا ارتباط برقرار کنيم و زمينه پيشرفت را فراهم آوريم. البته اين امر
نافي ارزشها و هنجارهاي ما نيست؛ بلکه تعامل با دنيا بر مبناي منافع ملي و
مصالح عمومي است.
اينکه ما بر ارزشهايي نظير اقتصاد اسلامي و اصل
مترقي ولايت فقيه پاي ميفشاريم منافاتي با پيوند با دنيا ندارد؛ اتفاقا
ما بايد اين ارزشها را براي جهانيان با ادله متقن تشريح کنيم؛ چه اشکالي
دارد در مراکز معتبر علمي و دانشگاهي دنيا پنل تخصصي تشريح و تبيين اقتصاد
اسلامي و اصل ولايت فقيه از سوي ايران تاسيس گردد؟ صدور انقلاب بدين معنا
است وگرنه با شعار و سر و کله زدن که چيزي حاصل نميشود.
از سويي ديگر
بايد به قضيه مزبور از اين زاويه نيز نگاه کرد که ما با عنايت به
ارزشهايي که برايمان مقدس هستند آيا توانستهايم به مانند پيشوايان ديني
قدرت جذب کنندگي داشته باشيم يا صرفا بر طبل دفع و انگ زني و بيگانه سازي
کوبيدهايم؟ ما اگر منافع کشور را در نظر بگيريم و روحيه ايثارِ اوايل
انقلاب و دوران دفاع مقدس را در خود تجديد کنيم و همچنين بر قدرت جذب
کنندگي خود بيفزاييم، قطعا فرآيند آشتي ملي تسريع و تسهيل ميگردد؛ با چنگ
انداختن بر صورت ديگري و خوشحال شدن از زمين خوردن طرف مقابل، آشتي ملي
تحقق نمييابد. بايد وفاق و همبستگي دوران دفاع مقدس که ما با حداقل
امکانات در برابر قدرت هاي جهاني ايستاديم بار ديگر در کشور تجديد شود تا
تهديداتي که از ناحيه اجانب متوجه ماست خنثي گردد.
ما از اخلاق فاصله
گرفتهايم؛ ما بايد مفاهيم ديني را عملياتي کنيم؛ طبق آيه قرآن بايد
حرفهاي مختلف را شنيد؛ اين امر مستلزم آن است که آستانه تحمل را بالا
ببريم و فضا را براي مخالف فراهم کنيم؛ اگر اخلاق را مبنا قرار دهيم، ديگر
به حذف مخالف نميانديشيم و در اين قاعده براي اصولگرا و اصلاح طلب
استثنايي وجود ندارد.
ديده بان ايران: پس جنابعالي نگاه مثبتي به ايده و پروژه آشتي ملي داريد؟
کاظمي: بله؛ قطعا ايده آشتي ملي تحقق پذير و براي تامين منافع ملي مطلوب است.
ديده
بان ايران: شما نخستين وزير کابينه احمدي نژاد بوديد که در اوايل روي
کارآمدن دولت وي، به دليل اختلاف نظراتي که داشتيد، استعفا کرديد؛ اقوال و
روايتهاي مختلفي از رويکرد هيجاني و بلاهتآميز رئيس دولت سابق نقل شده
است؛ آيا شما مصاديقي از اين رويکردها يا تصميمات و نطقها، در خاطر داريد؟
کاظمي: حدود 5 الي 6 ماه از دولت نهم گذشته بود که آقاي
احمدينژاد در يکي از جلسات هيئت دولت اعلام کردند شما وزراء از امروز ديگر
وزيران ايران نيستيد بلکه وزيران کل جهان هستيد، و اين دولت هم يک دولت
جهاني است؛ خب شما ببينيد ما که در داخل کشور با مشکلات ساختاري عديده
مواجهايم، فردي به عوان رئيس دولت اين نوع تفکر را به قوه مجريه القاء
ميکند و اين نوع تفکر وقتي از مرحله نظر ميخواهد به عمل درآيد، آسيبزا
خواهد شد.
البته قطعا بايد ما مديريت جهاني داشته باشيم؛ اما ابتدا لازم
است ظرفيتها و شرايط موجود خود را بشناسيم؛ در 8 سال دولت احمدينژاد
متاسفانه انحراقات فکري عديدهاي در دستگاههاي اجرايي کشور رسوخ کرد.
همينکه قطعنامههاي شوراي امنيت کاغذ پاره قلمداد ميشد و همينکه با وجود
نرخ رشد منفي اقتصادي در چشم ملت نگاه ميکردند و از رشد نرخ اشتغال سخن
ميگفتند، خود بزرگترين انحراف بود.
رئيس دولت سابق با همان تصور کاذب
مديريت جهاني، ميگفت مجلس در راس امور نيست؛ بعدها شاهد بوديم که اين تصور
کاذب به ادبيات او هم سرايت کرد و در نطقي گفت وزير بهداشت يک هلو است! يا
ميگفت در زمان حضورم در سازمان ملل در نيويورک کودکي دو ساله مرا به اسم
کوچک صدا زده و گفته "محمود، محمود"! خب اين قبيل موارد يا تحميق مردم است و
يا از حقارت گوينده نشات ميگيرد.
آثار سوء اينگونه تفکرات و تصورات و
ادبيات به ملموسترين شکل ممکن براي مردم عيان گشت؛ رئيس دولت سابق با
اعوجاج در مواضعش و با نطقهاي هيجانياش، در حوزههاي مختلف سدي براي
پيشرفت کشور بود؛ وقتي امنيت فضاي کسب و کار با اين قبيل مواضع و نطقهاي
هيجاني و تحريک کننده و نابخردانه تهديد ميشد، ديگر تمايل و رغبتي براي
کارآفرينان و سرمايه گذاران باقي نميماند.
همين تفکرات و هيجانات کاذب
بود که امنيت رواني و شغلي و اميد به آينده را در وجود جوانان کمرنگ ميکرد
و موجب شد تا در دولت سابق سالانه 150 هزار تن از افراد نخبه و تحصيلکرده
ايراني از کشور خارج شوند.
اکنون جلسات کابينه ژاپن 20 الي 30
دقيقه است؛ اين در حالي است که گاهي جلسات دولت سابق 6 الي 7 ساعت به طول
مي انجاميد و هيچ خروجي مشخصي هم نداشت؛ يا در سفرهاي استاني دولت سابق
کاري جز عوامفريبي صورت نميگرفت؛ جمع کثيري از اعضاي کابينه با صرف وقت و
هزينه بيمورد به استانهاي مختلف ميرفتند تا رئيس جمهور همان موارد و
رديفهايي را که در بودجه ساليانه تخصيص يافته براي مردم بازگو کند! گاهي
هم در اين سفرها وعده طرحها و پروژههايي داده ميشد که بررسيهاي لازم بر
روي آنها صورت نگرفته بود و اصلا قابليت عملياتي شدن نداشت! وضعيت به
گونهاي بود که گويي ميخواهند رکورد مصوبات سفرهاي استانيشان را در کتاب
گينس ثبت کنند! يا در اين سفرها شاهد بوديم که با گوني نامههاي مردم جمع
آوري ميکردند و محتواي اکثر اين نامهها نيز مطالبات و خواستههايي بود که
ترتيب اثر دادن به آنها مغاير با قانون بود.
من در مصاحبهاي که
پيشتر انجام دادم برخي از اين موارد را مطرح کردم که آقاي بقايي که از
نزديکان آقاي احمدي نژاد هست اعلام کرد من از دولت سابق حقد و کينه دارم؛
حال آنکه به هيچ وجه چنين نيست و من اين موارد را از روي دغدغهمندي و با
نگاه کارشناسي بيان ميکنم.
ديده بان ايران: آقاي احمدينژاد
اخيرا بار ديگر با صدور اطلاعيهاي اعلام کرده که عضو هيچ جرياني نيست و
در انتخابات پيشرو نيز از هيچ جريان و کانديدايي حمايت نميکند؛ آيا ايشان
بر وعده خود استوار ميماند يا براي فراهم آوردن مقدمات کانديداتورياش در
انتخابات 1400، اقداماتي را در انتخابات پيشرو انجام مي دهد؟
کاظمي:
قاطعانه مي گويم احمدي نژاد با عنايت به منع صورت گرفته از جانب مقام معظم
رهبري و همچنين کارنامه عملکردياش که خسارتهاي ناشي از آن روز به روز
بيشتر مشخص ميگردد؛ فردي تمام شده است.
ديده بان ايران:
برنامهاي براي کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري 96 داريد؟ آيا
پيشنهادي از يکي از دو جناح براي قراردادن نامتان بعنوان نامزدهاي بالقوه
مطرح شده است؟
کاظمي: يکي از جناحها به صورت خفيف از من براي
قرار گرفتن نامم در ليست انتخاباتي دعوت کرده است اما هنوز در اين رابطه
تصميم گيري نکردهام؛ ضمن اينکه اگر هم بخواهم کانديداي انتخابات رياست
جمهوري شوم از سمت جناح خاصي اين کار را نميکنم بلکه مستقل وارد ميشوم؛
چرا که معتقدم دسته بنديهايي نظير اصولگرا و اصلاحطلب ديگر چندان براي
مردم اهميت ندارد.
مردم با جريان اصولگرايي همراهي ندارند و اگر هم که
در انتخابات اخير به جناح اصلاحطلب رغبت نشان دادند صرفا به سبب نفي
اصولگرايان بود.
ما امروز به تفکري نياز داريم که از حواشي سياسي به دور
باشد و رفع مشکلات مردم را در صدر اهداف خود قرار دهد و ضمن التزام به
مباني نظام، واقعيتها را با مردم بگويد.
ديده بان ايران: با
رحلت آيتالله هاشمي، عرصه سياسي کشور نيازمند يک شخصيت مصلح و ريش سفيد و
به اصطلاح يک حلقه وصل است که براي جناحهاي سياسي مرضيالطرفين باشد؛ از
نظر شما کدام شخصيت واجد ويژگيها و شاخصههاي جانشيني آيت الله هاشمي است؟
کاظمي:
آيت الله هاشمي يک سري ويژگيها و کاريزمايي داشت که در يک سال و دوسال
حاصل نشده بود؛ ايشان در زمره پيشتازان مبارزه با رژيم طاغوت بود و در
زمانيکه بسياري از افراد از خفقان رژيم سابق هراسناک بودند ايشان در معيت
امام راحل پرچم مبارزه را برافراشته نگاه داشت؛ آيت الله هاشمي در تمام
مراحل و مقاطع مبارزه چه قبل از پيروزي انقلاب و چه پس از پيروزي انقلاب
مورد وثوق حضرت امام(ره) بود و در رويدادها و بزنگاه هاي مختلف به نمايندگي
از امام حاضر بود؛ پس از ترور نافرجام ايشان، امام فرمودند هاشمي زنده است
تا انقلاب زنده است و اين بيانگر عمق تعلق خاطر حضرت امام به آيت الله
هاشمي بود؛ ايشان در زمان جنگ تحميلي نيز از سوي امام(ره) به عنوان مسئول
اداره جنگ انتخاب شد و در همان شرايط نيز رئيس قوه قانونگذار کشور بود؛
خطبه هاي نماز جمعه ايشان چه در دوران جنگ و چه پس از آن، تاريخي و تعيين
کننده بود؛ شهامت ايشان در اقناع حضرت امام براي پذيرش قطعنامه بر کسي
پوشيده نيست؛ آيت الله هاشمي در دوران رياست جمهوري نيز با مشکلات و معضلات
زيرساختي و عديده ناشي از دوران انقلاب و جنگ تحميلي، برنامه سازندگي را
با شهامتي مثال زدني پي گرفت و توفيقات بسياري نيز در اين مسير براي کشور
حاصل شد؛ در کشوري که جنگ زده بود شاهد بوديم که بدون فوت وقت عمليات
عمراني وسيعي در حوزههايي نظير سدها،نيروگاهها، جادهها و ترانزيت انجام
گرفت به گونهاي که در فاصله کوتاهي پس از جنگ بر سطح توقعات و انتظارات
مردم افزوده گشت.
مقام معظم رهبري در پيامي که براي رياست جمهوري آيت
الله هاشمي صادر کردند، ايشان را مجتهدي مسلم و از حواريون امام(ره)
ناميدند که اين امر بسيار مهم است.
آيتالله هاشمي پس از دوران رياست
جمهوري نيز، در دوران رياست بر مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت منشاء خدمات
خيري بودند. ايشان همواره از رهبري حمايت کردند و منافع انقلاب را بر
منافع شخصي خود ترجيح دادند.
من هر دو ماه يکبار، به عنوان مشاور غير
رسمي آيت الله هاشمي جلسهاي يک ساعته با ايشان داشتم؛ و از منظر کارشناسي
نظرات و استدلالات خود را پيرامون موضوعات مختلف براي ايشان تشريح ميکردم و
ايشان همواره به بنده محبت داشت؛ و اينکه برخي از پيچيدگي آيتالله هاشمي
سخن ميگويند کاملا خلاف است، ايشان کاملا صادق و سلامت بود و نظرش را با
صراحت بيان ميکرد و يک عارف به تمام معنا بود و چون خدا را در زندگي ديده
بود، صبر و بردباري فراواني داشت؛ روزي به ايشان عرض کردم که آيا
نميخواهيد به اين هجمهها و نسبتهايي که به شما روا ميدارند، واکنش نشان
دهيد که ايشان با تبسمي گفتند "مهم نيست"!
آيتالله هاشمي همواره
از افراط و تفريط پرهيز داشتند و تندروي را بعنوان يک عارضه قلمداد
ميکردند؛ ايشان به معناي واقعي يک وزنه تعادل براي نظام بودند و شايد
نتوانيم هيچگاه جانشين و جايگزيني براي آيتالله هاشمي پيدا کنيم؛ ولي فردي
که براي جانشيني آيتالله هاشمي مورد نظر من است و من به ايشان ارادت
ويژهاي دارم، آقاي ناطق است و ايشان از اين حيث که مورد وثوق مقام معظم
رهبري و همچنين مورد احترام و مقبوليت جناحهاي سياسي کشور است، ميتواند
وزنه تعادل نظام باشد.