
تابناک در ایلام:: در میان هیاهوی اخبار روزمره، گاهی یک مستند ساده، اما پرمغز میتواند تاریخ فراموش شدهای را پیش چشم مخاطب بگذارد و زخمی قدیمی را بی صدا مرور کند. مستند "۵۵ دقیقه " به کارگردانی علیرضا فرخنده کیش یکی از همین آثار است که به سراغ روایتی کمتر شنیده شده از دوران دفاع مقدس رفته است: بمباران زمین فوتبال چوار در استان ایلام.
در ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۵، زمانی که جنگ در بسیاری از مناطق ایران به خط مقدم محدود شده بود، در دل شهر کوچک چوار، گروهی از جوانان در یک بازی دوستانه گرد آمده بودند تا در زمینی که تازه ساخته شده بود، شادی را پاسکاری کنند. شهید حسین هزاوه، بخشدار جوان و ۲۸ ساله بخش چوار که بازیکن همین تیم بود، با همت و هزینه شخصی اش این زمین را ساخته بود تا جوانان روستا برای یک بار هم که شده توپ فوتبال را زیر پای خود بچرخانند نه فقط در خیال.
اما همه چیز در دقیقه ۵۵ بازی تغییر کرد. زمانی که قرار بود کرنری به سود تیم میزبان زده شود، دو جنگنده عراقی به آسمان شهر نفوذ کردند و بمبی را بر مستطیل سبز انداختند. ۱۵ نفر از حاضران از جمله بازیکنان، داور و تماشاگران، شهید شدند. بازی نیمه تمام ماند، اما روایت آن تازه از همین دقیقه آغاز شد.
روایتی مستند از زندگی، فوتبال و شهادت
مستند "۵۵ دقیقه "با نگاهی عمیق و انسانی به این ماجرا پرداخته است. مستند نه صرفا درباره جنگ است و نه تنها درباره فوتبال. بلکه از تقاطع میان این دو میگوید؛ از مردی که میخواست برای مردمش زمین سبز بسازد، اما خودش زیر آسمان خاکستری جنگ جانش را داد و به شهادت رسید.
یکی از نقاط قوت اثر، پرداختن به شخصیت حسین هزاوه نه به عنوان یک چهره رسمی، بلکه به عنوان قهرمانی مردمی و فرهنگی است. او در نقش معلم، مربی، بخشدار و بازیکن، تلاش میکند تا در دل جنگ، امید تزریق کند. گفتوگو با خانواده شهدا و بازماندگان حادثه، مستند را از یک روایت تاریخی به یک اعتراف جمعی انسانی تبدیل کرده است.
کارگردان با بهره گیری از موسیقی حزن انگیز، قابهای بسته از چهرهها و استفاده از تم نمادین "زمان" (دقیقه ۵۵) موفق شده فضایی ایجاد کند که مخاطب را درگیر کرده و تا پایان با خود همراه سازد. البته مستند در برخی لحظات، به خصوص در نیمه ابتدایی، کمی کند پیش میرود و شاید از نظر بصری تنوع کافی نداشته باشد، اما مضمون قدرتمند آن این کاستیها را تا حد زیادی جبران میکند.
یادآوری فراموش شدهها
"۵۵ دقیقه "فراتر از یک مستند جنگی یا ورزشی است. این مستند به یادمان میآورد که در کنار تمام قهرمانان نظامی، قهرمانان فرهنگی، اجتماعی و مردمی هم بودند که در سایه ماندهاند. کسانی که جنگیدند تا زندگی ادامه پیدا کند، نه لزوما برای پیروزی در میدان جنگ بلکه برای پیروزی در دل مردم. این مستند نه فقط یک اثر مستند، بلکه یک سند ملی از مظلومیت ورزش و مردم در سالهای جنگ است. شاید پس از تماشای این مستند، زمین فوتبال چوار دیگر برایمان فقط یک زمین خاکی نباشد؛ بلکه بدل به نمادی شود از امیدی که در دقیقه ۵۵ ناکام ماند، اما در تاریخ ماندگار شد.
میتوان به نبود تصاویر آرشیوی قوی به عنوان نقطه ضعف کاراشاره کرد. تصاویر تکراری یا بازسازی شده، نمیتوانند به خوبی ابعاد فاجعه را منتقل کنند. اگر تصاویر مستند از همان روز یا زمین قبل از بمباران وجود داشت، اثربخشی بصری کار چند برابر میشد.
در نهایت اگر میخواهید ببینید چگونه فوتبال هم میتواند شهادت نامه داشته باشد، این مستند را از دست ندهید.
یادداشت_ سودابه نیک رفتار - کارشناس رسانه
/ص/