فرماندار دهگلان اخیراً در جلسهای، حضار را به خواندن کتاب یادداشتهای مالک کمپانی «دوو» توصیه کرده است؛ گویا فرماندار دهگلان روزگاری توزیع کننده «مجلات رشد» بود و مالک دوو هم زمانی توزیع کننده «روزنامه»؛ آنها مدارج ترقی را طی کردند یکی با برستادی شدن و دیگری با لیاقت؛ از این رو، نقد چنین توصیهای شاید خالی از لطف نباشد.
ارتش، یک سازمان نظاممند است و تصدی پست بالاتر در آن مجموعه، مستلزم طی یک مسیر مشخص است؛ اگر یک ارتشی بخواهد مثلاً درجه گروهبانی بگیرد باید حتماً مراتبی را در یک زمان مشخص طی کند؛ برای دریافت هر پستی در ارتش، درجهای و سوابقی نیاز است؛ بالاترین مقام ارتش هم نمیتواند احدی از نزدیکانش را که امروز استخدام شده، ماه بعد، حتی فرمانده پاسگاه دورافتادهترین نقطه مرزی کشور کند چرا که کسب درجه و مقام در یک پروسه نظاممند، تعریف شده است؛ در ارتش محال است یک ستوان در عرض چند ماه سرهنگ شود، راه سرهنگ شدن ستوان یکم آن است که برود در جایی که برای او تعیین میشود خدمت کند، بابت هر چهار سال خدمت یک درجه بگیرد و نهایتاً پس از 16 سال درجه سرهنگی بگیرد و آن زمان است که او میتواند در سمتی قرار بگیرد که پیشنیازش داشتن درجه سرهنگی است؛ به چنین پروسهای «نظام پلکانی» میگویند.
«نظام پلکانی» تنها مخصوص ارتش نیست؛ این نظام یک رویه عقلپسند و صواب برای طی مدارج ترقی در هر سازمان و ارگانی میتواند و باید باشد و اگر به چنین روندی بیاعتنایی شود آنچه پیش میآید همان چیزی است که امروز در کردستان روی داده است!
کسی با مدرک علوم آزمایشگاهی و در عین بیاعتنایی به قانون مدیریت خدمات کشوری، مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل و سپس مدیرکل برنامهریزی، نوسازی و تحول اداری استانداری میشود؛ پس از آن قبای ناباندام فرمانداریهای سروآباد و دهگلان را به تن میکند! البته میگویند در همان دوره مدیرکلی، در دانشگاه آزاد مدرک کارشناسی ارشد هم گرفته، چگونه؟ بماند!
اینها به کنار، وجه دردناک قصه کردستان جایی دیگر است! آنجا که اعضای باند ویژهخوار استان دست به توصیه فرهنگی بزنند.
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
آری؛ فرماندار دهگلان هفته گذشته نشستی با اهالی فرهنگ شهرستان داشته و خبرگزاری نقل کننده ماوقع جلسه آورده او در پایان جلسه، حضار را دعوت به خواندن کتاب «سنگفرشهای خیابان از طلاست» کرده است؛ البته نام صحیح کتاب این است: «سنگفرش هر خیابان از طلاست»؛ انشاءالله که فرماندار صحیح گفته و خبرنگار و رسانه به اشتباه نوشته و منتشر کردهاند!
کتاب یادشده، اثر «کیم وو چونگ»، بنیانگذار و مالک کمپانی مشهور «دوو» در کره جنوبی است؛ چهرهای خودساخته و قابلستایش در جهان که در زنده کردن اقتصاد و بهبود وضعیت اقتصادی کشورش پس از جنگ کره، نقشی بیبدیل ایفا کرد.
یکی از همکاران فرهنگی «دادور» نقل میکرد زمانی که او در گروههای آموزشی با آقای «خ» همکار بود، همیشه زحمت پخش «مجلات رشد» را میکشید؛ اگر این ادعا درست باشد، شاید جناب فرماندار دهگلان در اثر تجربه درونحسی (Empathy) ـ تجربهای عاطفی است که به موجب آن انسان، خود را با آنچه مشاهده میکند، یکی میداند ـ کتاب حاوی یادداشتهای مؤسس کمپانی دوو را برای مطالعه معرفی کرده باشد! «کوهسار» و «کیم» قبل از آنکه مدارج ترقی را طی کنند وضعیتی تقریباً مشابه داشتهاند اگرچه راهی که برای ترقی طی کردهاند نقطه مشترک ندارد!
این یکی در کردستان «مجلات رشد» و آن دیگری در کره «روزنامه» توزیع میکرد؛ به باور نگارنده تفریح این یکی «جوکگویی» و تفریح آن یکی به گفته خودش، «کار» است؛ این یکی با برستادی شدن، مدیرکل و فرماندار شد و آن یکی با سختکوشی و مسئولیتپذیری، چهره مورد ستایش جهانیان شد.
و اما جناب «کوهسار دادور»؛ او به لحاظ شأن اجتماعی، نسبت چندانی با موضوعات فرهنگی ندارد؛ تا جایی که صاحب این قلم اطلاع دارد در حوزه اجرایی کردستان او را بیشتر یک «بذلهگو» میشناسند تا «صاحبنظر فرهنگی»، بنابراین ورودش به مسائل فرهنگی و توصیه مردم، بویژه اهالی فرهنگ و هنر به خواندن کتاب، هرگز به صلاح نیست و بهتر است جنابشان از این پس، از مداخله در این مباحث پرهیز کند؛ درست است که در کردستان عدهای در این سالها، دست و رو نشسته به پشت میز مسئولیت پرتاب شدند، اما قرار نیست این قماش گذشته خود را از خاطر برده و دست به ایراد خطابه هم بزنند!
فرید کریمی