به گزارش تابناک مرکزی، کلمات را چگونه کنار هم بنشانم. آخر کنار هم نمیمانند. هر چه به «س» میگویم کنار «ر» بنشیند، گویی نمیتواند. اصلا انگار هیچ گاه به هم نچسبیده بودند. میگویم باشد، جدا باشید ولی حداقل آبروداری کنید و بیایید بشوید؛ «س»، «ر»، «عباس». میخواهم به عباس سر سلامتی بگویم؛ قبول نمیکنند. اصلا انگار منزلها بین آنها فاصله است.
تو
بگو برای روز میلادت روضه بخوانم یا ماجرای جنگ صفینت را بازگو کنم.آخر
بگویم چرا اسم تو، حروفش مقطعه شده است یا نه؟ آری راست میگویی؛ هیچ از تو
نمیدانیم. قد ما به معرفت تو نمیرسد. تو راز خدا هستی، باید سر بسته بمانی. فقط
میدانم که خوش به حال اباعبدالله علیهالسلام است؛ چرا که از حالا به بعد دیگر هیچ
گاه غم بر او مسلط نخواهد شد. دیگر تو غمگسار او هستی. تو کاشف الکرب عن وجه او هستی. ای آخرین
امید حسین (ع)؛ میلادت مبارک باشد...
قیامت
در صف محشر یقینا حضرت مادر
به
دستان جدای تو شفاعت می کند ما را
دخیلک
یا ابو فاضل تصدق کن بر این سائل
هوای
کربلا دارم در این ساعات و این شبها
محمد
علی قاسمی